جزئيت و بلند خواندن بسمله(1)

نويسنده: آيت الله جعفر سبحاني




چكيده

نويسنده در آغاز به ذكر اختلاف مذاهب چهارگانه اهل سنت در مورد قرائت بسمله در نماز پرداخته است. آنگاه به اثبات ديدگاه فقه اماميه در مورد جزء بودن بسمله در سوره حمد و در آغاز همه سوره ها- غير از سوره توبه- و قرائت جهري آن در نماز كه موافق نظر برخي از فقهاي بزرگ اهل سنت است مي پردازد. مهم ترين دليل او در اثبات اين سه ادعا، روايات فراواني است كه از اهل سنت، نقل مي كند. او درپايان هر بخش ازروايات اهل سنت گزيده اي از روايات امامان شيعه(ع) را براي تكميل بحث خود ذكر مي نمايد. در نهايت بعد از ذكر رواياتي از اهل سنت كه مورد استناد كساني است كه قرائت بسمله يا جهر به آن را در نماز جايز نمي دانند به نقد و بررسي آنها مي پردازد.
كليد واژه گان: بسم الله الرحمن الرحيم، بسمله، جهر، اخفات، قرائت، نماز، سوره حمد، فقه اهل سنت، فقه مقارن.

مقدمه

بسمله در لغت و اصطلاح، گفتن«بسم الله الرحمن الرحيم» است. وقتي گفته شود: «بَسمل بسمله» منظور اين است كه نوشت يا گفت: بسم الله الرحمن الرحيم يا وقتي گفته شود: اكثر بسمله يعني عبارت بسم الله الرحمن الرحيم را زياد بگو. (1)
بسمله يكي از نشانه هاي مسلمانان است؛ آنان هر كاري را با بسم الله الرحمن الرحيم آغاز مي كنند. اين عبارت، نشانه توحيد و سبب گريز و نفرت مشركان است. خداوند مي فرمايد:
واذا قيل لهم اسجدوا للرحمن انسجد لما تامرنا وزادهم نفورا؛ ً(2)
و چون به مردم كافر گفته مي شود كه بيايد خداي رحمن را سجده كنيد، گويند: خداي رحمن كيست؟ آيا ما به آنچه تو امر مي كني سجده كنيم؟ و دعوت به خداي يكتا بر نفرت گريزشان بيفزايد.
درعصر جاهليت، شعارمشركان، عبارت«بسمك اللهم» بود و آنها با اين عبارت سخنانشان را آغاز مي كردند. در جريان صلح حديبيه، وقتي قرار شد كه قرارداد صلحي نوشته شود، پيامبر(ص) به علي (ع) هم نوشت. سهيل نماينده قريش، گفت: ما اين عبارت را نمي شناسيم و به جاي آن بنويس: باسمك اللهم. (3)
بنابراين بسمله، مرز ميان اسلام و شرك است و با اين عبارت مؤمن از كافر باز شناخته مي شود و هيچ مسلماني در سفر و حضرش از آن جدا نمي شود.
به شهادت مصحف هاي مختلف در طي قرون، بسمله يكي از آيه هاي قرآن است و بدون هيچ تفاوتي، همچون ديگر آيات قرآن در ابتداي هر سوره اي- جز سوره توبه- نوشته شده است. اين در حالي است كه كاتبان قرآن كريم، بر عدم مخلوط شدن عبارت هاي غير قرآني با قرآن اصرار مي ورزيدند و همه آنها اتفاق داشتند كه عبارات غير قرآني تنها با نشانه ي آشكار در قرآن نوشته شود. از اين رو، آنها اسامي سوره ها، شماره آيات، نشانه جزء ها، ربع ها و سجده ها را در قرآن به گونه اي مي نوشتند كه معلوم باشد از قرآن نيست. به همين لحاظ، آنها بالاتفاق بسمله را در آغاز هر سوره مانند ديگر آيات قرآن بدون فرقي بين آيات قبل و بعد، مي نوشتند و هيچ قرآن خطي ر از ميان صحابه تاكنون، جز بر اين شيوه نمي توان يافت و اين اتفاق عملي است بر اينكه بسمله جزئي از قرآن است.
با وجود اين، پس از رحلت پيامبر اكرم(ص) و به احتمال قوي درزمان حكومت معاويه بن ابي سفيان يا اندكي قبل از آن، در اين زمينه اختلاف پديد آمده كه شايد يكي از انگيزه هاي اين اختلاف، مخالفت با سيره امام علي (ع) در مورد «بسم الله الرحمن الرحيم» باشد؛ زيرا همه راويان اتفاق نظر دارند كه وي اين عبارت را در نماز، بلند قرائت مي كرد. فخر رازي مي گويد:
به تواتر ثابت شده است كه علي بن ابي طالب بسمله را در نماز بلند قرائت مي كرد و مي گفت: يا من ذكره شرف للذاكرين؛ اي كسي كه ذكر او براي ذاكران شرف است.(4)
روايات بسياري از پيامبر(ص) و اهل بيت(ع) و اصحاب او رسيده است كه بسمله جزء سوره فاتحه و ديگر سوره هاست و بايد اين آيه در نمازهاي جهري، بلند قرائت شود و اين حقيقت در طي چند مبحث، روشن خواهد شد.

1. فضيلت بسمله در روايات

در مورد فضيلت بسمله احاديث بسياري نقل شده كه تعداد اندكي از آنها را در اينجا مي آوريم:
يك: رسول خدا(ص) فرمود:
فضّلت ببسم الله الرحمن الرحيم وقال (ص): لم تنزل علي احد غيري سوي ما حكاه الله سبحانه من كتاب سليمان؛ (5)
من با « بسم الله الرحمن الرحيم» بر ديگري انبيا برتري داده شده ام. همچنين آن حضرت فرمود: بر كسي جز من، بسم الله الرحمن الرحيم نازل شده است، غير از آنچه خداوند از نامه سليمان حكايت كرده است.
دو: اما باقر (ع) فرمود:
اكرم آيه في كتاب الله، بسم الله الرحمن الرحيم؛ (6)
گرامي ترين آيه در كتاب خدا، بسم الله الرحمن الرحيم است.
سه: شيخ طوسي از عبدالله بن يحيي كاهلي از امام صادق (ع) از پدرش روايت كرده كه فرمود:
بسم الله الرحمن الرحيم اقرب الي اسم الله الاعظم من ناظر العين الي بياضها؛ (7)
بسم الله الرحمن الرحيم به اسم اعظم، از سياهي چشم به سفيدي آن، نزديك تر است.

2. گفتار فقها در جزئيت بسمله

قرطبي ديدگاه هاي امامان مذاهب چهارگانه اهل سنت را به روشني بيان كرده و گفته است:
فقها درباره قرائت بسم الله الرحمن الرحيم در آغاز قرائت نماز اختلاف نظر دارند:
يك: مالك، قرائت آن را در نمازهاي واجب، چه به صورت بلند و چه آهسته، هم در ابتداي سوره فاتحه و هم در ابتداي ديگر سوره هاي قرآن، منع كرده است اما قرائت آن را در نمازهاي نافله جايز دانسته است.
دو: ابوحنيفه، ثوري و احمد بن حنبل گفته اند: مي توان آن را آهسته در ابتداي سوره فاتحه در هر ركعت، قرائت كرد.
سه: شافعي گفته است: مي توان آن را درنمازهاي جهري به صورت بلند و در نمازهاي اخفاتي به صورت آهسته قرائت كرد. بسمله از نظر شافعي آيه اي از سوره فاتحه الكتاب است. احمد بن حنبل و و ابوثور عبيد هم آن را آيه اي از سوره فاتحه الكتاب مي دانند.
در اينكه آيا بسم الله الرحمن الرحيم آيه اي ازآيات همه سوره هاست، يا فقط آيه اي از آيات سوره نمل و فاتحه الكتاب است، شافعي دو ديدگاه متفاوت دارد و هر دو قول از او نقل شده است و سبب اين اختلاف ديدگاه او، به دو چيز بر مي گردد: يكي به جهت اختلاف روايات در اين زمينه و دوم، به سبب اختلاف فقها در اينكه آيا بسم الله الرحمن الرحيم آيه اي از فاتحه الكتاب است يا نه؟(8)
شيخ طوسي گفته است:
بسم الله الرحمن الرحيم آيه اي از تمامي سوره هاي قرآن و آيه اول سوره حمد است.
شافعي گفته است:
در اينكه «بسم الله الرحمن الرحيم» آيه ي اول سوره حمد است، اختلافي نيست، اما اينكه آيه اي از تمامي سوره هاي قرآن باشد، دو قول وجود دارد:
يك قول اين است كه يكي از آيات تمامي سوره هاست و قول ديگر اين است كه بخشي از آيه در هرسوره اي است و به ضميمه عبارت بعد ازآن، يك آيه كامل مي شود.
احمد، اسحاق، ابوثور، ابوعبيده، عطا، زهري و عبدالله بن مبارك گفته اند: بسمله آيه اي از اول هر سوره است. وي حتي گفته است: كسي كه بسم الله الرحمن الرحيم را از هر سوره نخواند، 113 آيه را نخوانده است.
ابوحنيفيه، مالك، اوزاعي و داود گفته اند: اين عبارت نه آيه اي از سوره ي حمد است و نه آيه اي از باقي سوره ها.
مالك، اوزاعي و داود گفته اند:
قرائت كردن بسمله در نماز مكروه است، بلكه نمازگزار بايد به جز ماه مبارك رمضان پس از تكبير، قرائتش را با حمد شروع كند و مستحب است كه براي فاصله شدن بين دو سوره، اين عبارت بين آنها تبركاً قرائت شود، و نبايد در اول سوره حمد آورده شود. (9)
حاصل نظريات فقها اين است كه مالك به طور مطلق بسمله را جزء سوره نمي داند، اما حنيفيه و حنابله آن را جزئي از سوره حمد مي دانند، ولي آن را آهسته قرائت مي كنند. شافعيه بسمله را جزء سوره حمد مي دانند و آن را در نمازهاي جهري بلند قرائت مي كنند و در نمازهاي اخفاتي، آهسته. اما اينكه بسمله جزء ديگر سوره ها هم هست يا نه، در اين زمينه از شافعي دو قول وجود دارد.
اما در ميان فقهاي اماميه، تنها يك قول وجود دارد و آـن اينكه بسمله جز همه ي
سوره هاي قرآن است و بلند قرائت كردن آن در نمازهاي جهري، واجب و در نمازهاي اخفاتي، مستحب است.
در ميان اقوال اهل سنت، ضعيف ترين قول، سخن مالك است كه مي گويد بسمله آيه اي از قرآن نيست و تنها در سوره نمل بخشي از آيه است و قرائت آن در نمازهاي واجب چه براي امام و چه براي غير امام، چه قبل از سوره حمد و چه بعد از آن مكروه است.
اين قول كجا و سخن اما صادق (ع) كجا كه با حالت توبيخ، به كسي كه بسمله را در نماز قرائت نمي كرد و معتقد بود كه بلند قرائت كردن آن بدعت است، فرمود:
ما لهم عمدوا الي اعظم آيه في كتاب الله عزّ وجلّ فزعموا انها بدعه اذا اظهروها و هي بسم الله الرحمن الرحيم؛ (10)
آنها را چه شده است كه قصد بزرگ ترين آيه از قرآن را كرده اند و پنداشته اند كه بلند تلاوت كردن آن بدعت است، و آن آيه، بسم الله الرحمن الرحيم است؟
براي به دست آوردن حق در مسئله بايد در چند زمينه بحث كنيم:
يك: آيا بسمله جز سوره حمد است يا نه؟
دو: بر فرض كه جز سوره فاتحه باشد، آيا بايستي در نمازهاي جهري آن را بلند تلاوت كرد؟
سه: آيا بسمله جزء تمامي سوره هاي قرآن است؟
در هر زمينه، ادله ي اقوال مختلف را بررسي و نظر قطعي خود را در اين زمينه بيان خواهيم كرد.
44. بسمله جزئي از سوره حمد
بسمله به چند دليل جزء سوره حمد است:
دليل اول: شافعي با سند خود روايت كرده است: معاويه به مدينه آمد و در آنجا نماز خواند و در نمازش بسم الله الرحمن الرحيم را قرائت نكرد و به هنگام رفتن به ركوع و سجده تكبير گفت. پس از سلام نماز، مهاجرين و انصار بر او فرياد زدند كه: معاويه از نماز دزديدي! بسم الله الرحمن الرحيم كجاست؟ تكبير به هنگام ركوع و سجده كجاست؟ معاويه سپس نمازش را با قرائت بسمله و تكبير اعاده كرد.
شافعي گفته است:
معاويه پادشاهي نيرومند و پر شوكت بود و اگر بلند قرائت كردن بسمله نزد مهاجرين وانصار
امري ثابت نبود نمي توانستند به معاويه اعتراض كنند.(11)
به نظر ما اگر تلاوت بسم الله الرحمن الرحيم جز سوره حمد نبود مهاجران و انصار بر ترك آن در نماز و نيز بر بلند قرائت نكردن آن اعتراض نمي كردند اين خبر علاوه بر اينكه دلالت بر جزئيت آن دارد دلالت بر لزوم بلند قرائت كردن آن در نماز نيز دارد. بنابراين مي توان به آن در هر دو مورد استدلال كرد.
دليل دوم: شافعي ازمسلم، از ابن جريج، از ابن مليكه، از ام سلمه روايت كرده است:
رسول خدا(ص) سوره حمد را قرائت كرد و بسم الله الرحمن الرحيم را يك آيه، الحمدالله ربّ العالمين را يك آيه، الرحمن الرحيم را يك آيه، مالك يوم الدين را يك آيه، ايّاك نعبد و ايّاك نستعين را يك آيه، اهدنا الصراط المستقيم را
يك آيه، صراط الذين انعمت عليهم غيرالمغضوب عليهم ولاالضّالين را يك آيه به شمار آورد. (12)
اين روايت به صراحت دلالت دارد كه بسمله جزء سوره است.
دليل سوم: حاكم از ام سلمه روايت كرده است:
رسول خدا (ص) در نماز، بسم الله الرحمن الرحيم را قرائت كرد و آن را يك آيه به شمار آورد. الحمد لله ربّ العالمين را دومين آيه، الرحمن الرحيم را سومين آيه، مالك يوم الدين را چهارمين آيه به شمار آورد و همچنين ايّاك نعبد و ايّاك نستعين را قرائت كرد و پنج انگشت دست خود را جمع كرد.(13)
دليل چهارم: حاكم از ام سلمه روايت كرده است:
پيامبر(ص) بسم الله الرحمن الرحيم و الحمدلله ربّ العالمين را در نماز قرائت و آنها را كلمه به كلمه ادا مي كرد.
حاكم گفته است: اين حديث به دليل اينكه راويانش در صحيح مسلم و بخاري وجود دارند، صحيح است هر چند خود روايت را مسلم و بخاري نقل نكرده اند. ذهبي هم در تلخيصش آن را تاييد كرده است. (14)
دليل پنجم: حاكم از نعيم مجمر روايت كرده است:
پشت سر ابوهريره نماز مي خواندم و شنيدم كه او بسم الله الرحمن الرحيم آن گاه سوره حمد را تلاوت كرد تا رسيد به ولاالضّالين و گفت آمّين، و مردم گفتند آمّين و به هنگام سجده مي گفت: الله اكبر و وقتي سلام داد گفت: قسم به آنكه جانم به دست اوست نماز من شبيه ترين نمازها به نماز پيامبر است.
حاكم گفته است: اين حديث به دليل اينكه راويانش در صحيح مسلم و بخاري وجود دارند صحيح است، هر چند خود روايت را مسلم و بخاري نقل نكرده اند. ذهبي هم در تلخيصش اين حديث را تاييد كرده است.(15)
دليل ششم: حاكم از قتاده روايت كرده است:
از انس بن مالك سوال شد كه قرائت رسول الله چگونه بود؟ در پاسخ گفت: با مدّ مي خواند. آنگاه بسم الله الرحمن الرحيم را قرائت كرد و الرحيم را با مدّ خواند.(16)
ذهبي اين حديث را در تلخيصش تاييد كرده است.
دليل هفتم: حاكم از ابن جريج از پدرش از سعيد بن جبير، از ابن عباس در مورد اين سخن خدا: «ولقد آتيناك سبعاً من المثاني» روايت كرده است:
فاتحه الكتاب عبارت است از: بسم الله الرحمن الرحيم، الحمد لله ربّ العالمين، و سوره را خواند. ابن جريج گفت: به پدرم گفتم: آيا سعيد از ابن عباس خبري برايت نقل كرد كه: بسم الله الرحمن الرحيم آيه است؟
گفت: آري.
حاكم گفته است: اين حديث صحيح است ولي مسلم و بخاري متن آن را نقل نكرده اند و تمام روايات مربوط به اين موضوع در كتاب صلات است.(17)
دليل هشتم: ثعلبي با سند خود از ابوهريره نقل كرده است:
با پيامبر(ص) در مسجد بودم كه مردي وارد شد تا نماز بخواند. نمازش را شروع كرد وگفت: اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. سپس گفت: الحمدلله
ربّ العالمين. پيامبر(ص) شنيد و فرمود: اي مرد، نماز خود را شكستي.
آيا نمي داني كه بسم الله الرحمن الرحيم جز سوره حمد است؟ پس كسي كه آن را ترك كند آيه اي را ترك كرده و كسي كه آيه اي را ترك كند نماز خود را تباه كرده است.(18)
دليل نهم: ثعلبي از علي (ع) روايت كرده است:
هر گاه در نماز سوره اي را مي خواند، آن را با بسم الله الرحمن الرحيم آغاز مي كرد و مي گفت: كسي كه قرائت آن را ترك كند آن را ناقص كرده است و همواره مي فرمود: بسم الله الرحمن الرحيم تمام كننده سبع مثاني است.(19)
دليل دهم: ثعلبي از طلحه بن عبيدالله روايت كرده است:
قال رسول الله (ص): من ترك«بسم الله الرحمن الرحيم» فقد ترك آيه من كتاب الله و قد نزل عليّ فيما عد من امّ الكتاب «بسم الله الرحمن الرحيم» (20)
رسول خدا (ص) فرمود: كسي كه بسم الله الرحمن الرحيم را ترك كند، آيه اي از كتاب خدا را ترك كرده است و از جمله آياتي كه از ام الكتاب بر من نازل شده، بسم الله الرحمن الرحيم است.
دليل يازدهم: دار قطني در روايتي كه آن را صحيح دانسته و همچنين بيهقي در سننش از ابوهريره نقل كرده اند:
قال رسول الله (ص): اذا قراتم «الحمد» فاقروا «بسم الله الرحمن الرحيم» انّها امّ القرآن و امّ الكتاب و اليبع المثاني و «بسم الله الرحمن الرحيم»
احدي آياتها؛ (21)
رسول خدا(ص) فرمود: هرگاه سوره حمد را خوانديد، بسم الله الرحمن الرحيم را قرائت كنيد كه اين سوره ام القرآن و ام الكتاب و سبع المثاني است و بسم الله الرحمن الرحيم يكي از آيات آن است.
دليل دوازدهم: طبراني در المعجم الوسط و دار قطني و بيهقي ازنافع روايت كرده اند:
عمر هرگاه نماز مي خواند آن را با بسم الله الرحمن الرحيم در سوره ام القرآن و سوره اي كه پس از آن مي خواند، شروع مي كرد و يادآور مي شد كه او آن را از رسول خدا(ص) شنيده است.(22)
دليل سيزدهم: ابوداود، ترمذي، دار قطني و بيهقي از ابن عباس روايت كرده اند كه: « رسول خدا نمازش را با بسم الله الرحمن الرحيم آغاز مي كرد»(23)
دليل چهاردهم: دارقطني و بيهقي از ابوهريره نقل كرده اند:
هرگاه پيامبر نماز مي خواند- در حال امامت جماعت- نمازش را با بسم الله الرحمن الرحيم آغاز مي كرد. ابوهريره گفت: بسم الله الرحمن الرحيم آيه اي از كتاب خداست. اگر خواستيد فاتحه القرآن را بخوانيد، بدانيد كه بسمله آيه هفتم است.(24)
دليل پانزدهم: بيهقي در شعب الايمان از ابن عمر روايت كرده است:
او بسم الله الرحمن الرحيم را در نماز قرائت مي كرد. آن گاه كه سوره تمام
مي شد، مي گفت: اين آيه در مصحف نوشته نشده مكر براي آنكه خوانده شود.(25)
سبع المثاني، همان فاتحه الكتاب است
روايات بسياري از علي (ع)، ابن مسعود ديگر صحابه و بسياري از تابعان روايت شده كه مراد از سبع مثاني در آيه: « و لقد آتيناك سبعاً منالمثاني و القرآن العظيم»(26)، همان فاتحه الكتاب است. از طرف ديگر، آيات سوره فاتحه الكتاب، در صورتي به عدد هفت مي رسد كه«بسم الله الرحمن الرحيم» آيه اي از آن باشد.
اينك در هر دو مقام به بحث مي پردازيم.
رواياتي كه نشان مي دهد مراد از سبع مثاني، سوره فاتحه الكتاب است، بر دو قسم است:
1. رواياتي كه سبع مثاني را به فاتحه الكتاب تفسير مي كند ولي تصريح نمي كند كه بسمله جزئي از فاتح الكتاب است؛
2. رواياتي كه سبع مثاني را به فاتحه الكتاب تفسير مي كند و تصريح دارد كه بسمله جزئي از آن است.
روايات دسته اول: اينك براي پرهيز از زياده گويي فقط به برخي از اين روايات اشاره مي كنيم:
1. طبري از عبد خير از علي (ع) روايت كرده است:
السبع المثاني فاتحه الكتاب؛(27)
سبع مثاني همان فاتحه الكتاب است.
2. طبري از ابن سيرين روايت كرده است: « از ابن مسعود درباره سبع مثاني سوال شد، گفت: فاتحه الكتاب است»(28)
3. طبري از ابي فاخته در مورد آيه « ولقد آتيناك يبعاٌ من المثاني» روايت كرده: «مراد از سبع مثاني، فاتحه الكتاب است» و
همچنين طبري از سعيد بن جبير از ابن عباس روايت كرده است: «مراد از سبع مثاني فاتحه الكتاب است».
4. طبري از ابي فاخته در مورد آيه « ولقد آتيناك سبعاً من المثاني و القرآن العظيم» روايت كرده كه گفت: «مراد از سبع مثاني، فاتحه الكتاب است».(29)
5. طبري ازابي العاليه درمورد آيه: « ولقد آتيناك سبعاً من المثاني» روايت كرده است:
فاتحه الكتاب داراي هفت آيه است. به ربيع گفتم: آنها مي گويند كه مراد از هفت سوره طولاني تر قرآن است. گفت: اين آيه وقتي نازل شد ك هنوز چيزي از آن سوره هاي طولاني قرآن نازل نشده بود.
6. طبري از ابي العاليه روايت كرده كه گفت:
مراد از سبع مثاني، فاتحه الكتاب است و به اين دليل فاتحه الكتاب مثاني ناميده شده كه در قرائت قرآن اين سوره دو بار خوانده مي شود. به ابي العاليه گفته شد: ضحاك بن مزاحم مي گويد: مراد از سبع مثاني هفت سوره بلند قرآن است. گفت: اين سوره به عنوان سبع مثاني هنگامي نازل شد كه هنوز چيزي از هفت سوره بلند قرآن نازل نشده بود.
7. طبري از عبدالله بن عبيد بن عمير نقل كرده است: « مراد ازسبع مثاني فاتحه الكتاب است».
8. طبري، از ابن جريج از ابن ابي مليكه در مورد آيه «ولقد آتيناك سبعاً من المثاني» روايت كرده است:
مراد از سبع مثاني فاتحه الكتاب است و فاتحه الكتاب براي پيامبر شما آمده و براي هيچ پيامبري قبل از او نيامده است.
9. طبري از ابوهريره از ابي نقل كرده است:
قال رسول الله(ص): الااعملک سورة ما انزل في التوراة و لاف ي الانجيل و لافي الزبور و لافي القرآن مثلها، قلت: بلي. قال: اني لأرجوا أن لاتخرج من ذلك الباب حتي تعلمها، فقام رسول الله (ص) و قمت معه فجعل يحدثني و يده في يدي، فجعلت أتباطا كراهية أن يخرج قبل أن يخبرني بها، فلما قرب من الباب، ‌قلت: يا رسول الله السورة التي وعدتني، قال: کيف تقرا اذا افتتحت الصلاة؟ قال: فقرأ فاتحه الكتاب، قال: هي هي، وهي السبع المثاني التي قال الله تعالي: «ولقد آتيناك سبعاً من المثاني والقرآن العظيم»،الذي أعطيت؛(30)
رسول خدا فرمود: آيا به تو سوره اي را تعليم بدهم كه نه در تورات مثل آن نازل شده، نه در انجيل، نه در زبور و نه در قرآن؟ گفتم: آري. فرمود: از تو مي خواهم كه از اين در خارج نشوي تا اينكه آن را فراگيري. سپس رسول خدا (ص) ايستاد و من هم با او ايستادم و در حالي كه دستش در دست من بود با من سخن مي گفت و من از اينكه مبادا قبل از آموختن آن سوره به من خارج شود آهسته قدم مي زدم. وقتي به در نزديك شد عرض كردم: اي رسول خدا، سوره اي كه به من وعده دادي؟ فرمود: وقتي نمازت را شروع مي كني چگونه قرائت مي كني؟ راوي مي گويد: فاتحه الكتاب را خواندم. پيامبر فرمود: اين همان است و آن سبع مثاني است كه خداوند در
مورد آن فرموده است: ولقد آتيناك سبعاً من المثاني و القران العظيم؛ همان سوره اي كه به من عطا شده است.
حاكم اين روايت را در مستدرك نقل كرده و گفته كه اين حديث به دليل آنكه راويانش در صحيح مسلم وجود دارند، صحيح است هر چند مسلم و بخاري آن را نقل نكرده اند(31)
10. طبري از ابوهريره، از رسول خدا نقل كرده است:
هي ام القرآن و هي فاتحه الكتاب و هي السبع المثاني؛(32)
آن سوره ام القرآن و فاتحه الكتاب و سبع مثاني است.
11. طبري از ابوهريره از پيامبر(ص) در مورد فاتحه الكتاب روايت كرده است:
هي فاتحه الكتاب و هي السبع المثاني و القرآن العظيم؛(33)
آن سوره ام القرآن و فاتحه الكتاب وسبع مثاني و قرآن عظيم است.
روايات دسته دوم: اين روايات سبع مثاني را به فاتحه الكتاب تفسير كرده و بسمله را اولين آيه آن به شمار آورده است:
12. ابن جرير، ابي منذر، طبراني، ابن مردويه، حاكم- كه آن را صحيح دانسته- و بيهقي در سننش از ابن عباس نقل كرده اند:
از او درمورد سبع مثاني سوال شد، گفت: مراد از سبع مثاني، فاتحه الكتاب است كه خداوند آن را براي امت محمد استثنا كرده و آن را با تعبير ام الكتاب، بالا برده و آن را براي اين امت ذخيره كرد تا اينكه آن را آشكار ساخت و قبل از
اين امت به هيچ كس عطا نكرده بود. از او پرسيدندكه آيه هفتم كدام است؟
در جواب گفت: بسم الله الرحمن الرحيم (34)
13. طبري از سعيد بن جبير در مورد آيه «ولقد آتيناك سبعاً من المثاني» سوال كرد، گفت: فاتحه الكتاب است. آنگاه شش آيه آن را تلاوت كرد و سپس گفت: بسم الله الرحمن الرحيم، آيه هفتم است.
سعيد مي گويد: ابن عباس اين سوره را همان گونه كه بر تو خواند بر من نيز خواند. سپس گفت: آيه هفتم، بسم الله الرحمن الرحيم است.(35)
14. طبري از سعيد بن جبير روايت كرده است:
ابن عباس نماز را آغاز كرد، سپس فاتحه الكتاب را خواند آنگاه گفت: آيا مي داني كه معناي آيه: ولقد آتيناك سبعاً من المثاني، چيست؟
اينكه در روايت فوق آمده است: « نماز را آغازكن سپس فاتحه الكتاب را خواند» نشان نمي دهد كه بسمله جز سوره نيست، زيرا از آنجا كه بسمله در آغاز هر سوره اي قرار داد با عبارت «استفتح= آغازكرد» به بسمله اشاره كرده آنگاه با خواندن فاتحه الكتاب به ديگر آيات اين سوره كه از آيات سوره هاي ديگر متمايز است اشاره مي كند.
با توجه به همين مطلب حديث بعدي نيز تفسير مي شود.
15.طبري از ابوسعيد بن معلي نقل كرده است:
ان النبي دعاه و هو يصلي فصلي ثم أتاه، فقال: ما منعك ان تجيبني؟ قال: اني كنت اصلي. قال: الم يقل الله: « يا أيها الذين آمنوا استجيبوالله و للرسول اذا دعاكم لما يحييكم؟» (36) قال: ثم قال رسول الله(ص):
لا علمنك اعظم سورة في القرآن، فكانه أو نسي، فقلت: يا رسول الله الذي قلت. قال: الحمدلله رب العالمين، هي السبع المثاني و القرآن العظيم الذي اوتيته؛(37)
پيامبر او را كه در حال نماز خواندن بود فراخواند و او به نماز خواندن ادامه داد سپس نزد پيامبر(ص) رفت. پيامبر(ص) فرمود: چه باعث شد كه دعوت مرا اجابت نكني؟ گفت: داشتم نماز مي خواندم. پيامبر فرمود: آيا خداوند نمي فرمايد: «اي كساني كه ايمان آورده ايد خداو پيامبر را اجابت كنيد آنگاه كه شما را به آنچه مايه حيات شماست فرا مي خواند؟ آنگاه پيامبر(ص) فرمود: بزرگترين سوره در قرآن را به تو تعليم مي دهم. پس گويا بيان فرمود يا فراموش كرد. گفتم: اي رسول خدا(ص) قرار بود چيزي بفرماييد. فرمود الحمدلله رب العالمين، آن سبع مثاني و قرآن عظيم است كه خداوند به من عطا كرده است.
16. دارقطني و بيهقي از ابوهريه روايت كرده اند:
پيامبر(ص) هر گاه نماز مي خواند درحالي كه به امامت ايستاده بود آن را با بسم الله الرحمن الرحيم آغاز مي كرد. ابوهريره گفت: اين آيه اي از قرآن است. اگر خواستيد فاتحه الكتاب را بخوانيد بسمله آيه ي هفتم است. (38)
17. دارقطني و بيهقي درسنن به سند صحيح از عبد خير نقل كرده اند:
از علي (رضي الله عنه) از سبع مثاني سوال شد فرمود: الحمدلله رب العالمين است به او گفته شد: اين سوره شش آيه است؟ فرمود: بسم الله الرحمن الرحيم يك آيه است. (39)
18. ابن انباري در المصاحف از ام سلمه نقل كرده است:
رسول خدا(ص) سوره حمد را چنين قرائت فرمود: بسم الله الرحمن الرحيم، الحمدلله ربّ العالمين، الرحمن الرحيم، مالك يوم الدين، ايّاك نعبد و ايّاك نستعين، اهدنا الصراط المستقيم، صراط الذين انعمت عليهم غيرالمغضوب عليهم و لاالضّآلين و فرمود: اين سوره هفت آيه است. (40)
فاتحه الكتاب با بسمله هفت آيه است
اگر بسمله را آيه اي بشمار آوريم، فاتحه الكتاب داراي هفت آيه است از اين رو ملاحظه مي كنيم كه مصحفهاي معروف بسمله را آيه اي از اين سوره شمرده اند هر چند در سوره هاي ديگر در شمار آيات نيامده است بر اين اساس، فاتحه الكتاب هفت آيه دارد به صورت:
بسم الله الرحمن الرحيم(1)الحمدلله ربّ العالمين(2) الرحمن الرحيم(3) مالك يوم الدين(4) ايّاك نعبد و ايّاك نستعين(5) اهدنا الصراط المستقيم(6) صراط الذين انعمت عليهم غيرالمغضوب عليهم و لاالضّآلين(7).
ملاحظه مي شود كه هرآيه، جمله اي كامل است. اما كساني كه بسمله را آيه اي از آيات هفت گانه اين سوره حساب نكرده اند عبارت« سراط الذين انعمت عليهم» را يك آيه و عبارت «غير المغضوب عليهم» را آيه اي ديگر دانسته اند.
معناي اين كار آن است كه مبدل منه را يك آيه و بدل را آيه اي ديگر قرارداده اند و اين چيزي نيست كه ذوق سليم آن را روا دارد چنان كه اگر كسي عبارت: «ايّاك نعبد» را يك آيه و «اياك نستعين» را آيه اي ديگر قرار دهد بيراهه رفته است؛ زيرا اين دو جمله داراي ساختاري واحد است كه بر توحيد در عبادت و استعانت از خدا تصريح مي كند بنابراين فاصله انداختن بين آنها معنا ندارد.
رواياتي كه نقل كرديم، برخي از روايات اهل سنت بود كه دلالت داشت بر اينكه بسمله جزء سوره فاتحه است.
دو دليل ديگر نيز وجود دارند كه نشان مي دهند كه بسمله جزء فاتحه الكتاب است:
1. رواياتي كه نشان مي دهند پيامبر(ص) و اصحاب او بسمله را بلند قرائت مي كردند و به زودي آنها رانقل خواهيم كرد.
2. رواياتي كه دلالت دارند بسمله جزئي از همه سوره هاست.
براي رعايت ترتيب بحث رواياتي را كه بر بلند قرائت كردن بسمله دلالت دارند از رواياتي كه بسمله را جزء سوره فاتحه مي دانند جداكرديم، چنانكه روايات جزئيت بسمله در هر سوره را نيز جداگانه مي آوريم.

پي نوشت:

1. لسان العرب، والمصباح المنير، ماده بسمله.
2. سوره فرقان، آيه 60.
3. سيره ابن هشام، ج2، ص317.
4. التفسير الكبير، ج1، ص204.
5. كنز العمال، ج1، ص655، شماره 2492، تفسير ابن كثير، ج1، ص17، بحارالانوار، ج89، ص277، شماره 4.
6. تفسير عياشي، ج1، ص19، شماره 4.
7. تهذيب الاحكام، ج2، ص289، ح1159.
8. بدايه المجتهد، ج1، ص124.
9. الخلاف، ج1، ص328، مسئله 82 ازكتاب الصلاه.
10. تفسير عياشي، ج1، ص21، ح16.
11. مسند شافعي، ص13. فخر رازي نيز اين روايت را به طور كامل در تفسير كبيرش نقل كرده است: ر.ك:تفسير فخر رازي، ج1، ص204، همچنين ر.ك: المستدرك علي الصحيحين، ج1، ص233.
12. المستدرك علي الصحيحين، ج1، ص232.
13. همان.
14.همان.
15. همان.
16. همان، ج2، ص233.
17. المستدرك علي الصحيحين، ج1، ص155، تفسير سوره فاتحه.
18.الدر المنثور، ج1، ص21.
19. كنز العمال، ج2، ص297، شماره 4049.
20. همان، ج1، ص556، شماره 2494.
21. الدر المنثور، ج1،ص11، السنن الكبري، ج2،ص45.
22. المعجم الوسط، ج1، ص257، السنن الكبري، ج2، ص48، مجمع الزوائد، ج2، ص109.
23. سنن ترمذي، ج1، ص155، ح245، سنن دارقطني، ج1، ص303، السنن الكبري، ج2، ص47.
24. سنن ترمذي، ج2، ص47، سنن دارقطني، ج1، ص305.
25. شعب الايمان، ج2، ص439-440،ح2336.
26. سوره حجر، آيه 87.
27. تفسير طبري، ج14، ص37.
28. همان.
29. همان، ص38.
30. تفسير طبري، ج14، ص40.
31. المستدرك علي الصحيحين، ج2، ص258.
32. تفسير طبري، ج14، ص41.
33. همان.
34. الدر المنثور، ج5،ص94.
35. تفسير طبري، ج14، ص38.
36. سوره انفال، آيه 24.
37. تفسير طبري، ج14، ص41.
38. السنن الكبري، ج2، ص47، سنن دارقطني، ج1،ص305.
39. سنن دارقطني، ج1، ص311، السنن الكبري، ج2،ص45.
40. الدرالمنثور، ج1،ص12.

منبع:نشريه فقه اهل بيت (ع)،شماره 57